نمیدونم

عنوانش: دردل های نگفته من با داداشم(با داداش فرق داره هنوز کلمه ای براش اختراع نشده)

نمیدونم

عنوانش: دردل های نگفته من با داداشم(با داداش فرق داره هنوز کلمه ای براش اختراع نشده)

۲۳

سلام   

ببینم خدا من تمام این مدت باهات فارسی حرف زدم ؟؟ 

hey god ... can  u speak english???? 

آهان ترکی بگم؟  

اه خوب من ترکی بیلمیرم ها  

al atmakh

help  

کمک 

beistand 

לעזור 

ayuda 

幫助  

 

خوب خدا من که میدونم  همشو بلدی  

خودتو نزن به اون راه  

تو خدایی همه جا هستی تو که هی نباید بری کوچه علی چپ 

کوچه علی چپ جای منه آخه خیلی وقتا یه کارایی میکنم خودمو میزنم به اون کوچه 

تو که میدونی اینجاس که بهت چشمک میزنم باید بگی خیلی پر رویی دختر 

خوب حداقل بزن زمین مگه نمیبینی ناشکری میکنم؟ 

من کمک میخواااام م م م م م  

دوست دارم (خدا)

نظرات 2 + ارسال نظر
ermes شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:38 ق.ظ http://ermes-3.blogsky.com/

خدایا گرچه کفر است این ولی یک شب از این شب ها
فقط یک لحظه - یک لحظه - خودت را جای من بگذار !

خدایا مه و زوان کردی ولدا ایوشم :
تا اوره که چووه نی کمک مهسا بکه!

ناتاناییل چهارشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:17 ب.ظ http://nathaneil.blogsky.com


آخ گفتی....منم نمی دونم چرا خوشو می زنه به اون راه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد