نمیدونم

عنوانش: دردل های نگفته من با داداشم(با داداش فرق داره هنوز کلمه ای براش اختراع نشده)

نمیدونم

عنوانش: دردل های نگفته من با داداشم(با داداش فرق داره هنوز کلمه ای براش اختراع نشده)

۱۰

من اینجا یه دنیا تنهام امکان نداره یادت بیفته

با توام ها با تو خود تو

۹

حرف موند تو دلم  

فقط حرف از تو تو دلم نمیموند این اولیشه 

آی ی ی ی ی با توام کری  

آره دارم داد میزنم دارم گریه میکنم داد میزنم . 

اگه نزاری بگم به خدا تا ابد اینجوری میمونم  

به خدا خفه میشم   

نیا بهم بگو بیا حرف بزن یه کاری کن خودم بیام 

توروخدا

۸

دلم یک کوچ می خواهد....

                              بی مقصد....!

                                       بی بازگشت.....!

۷

متن زیر برگرفته از

چوبه ی دار برپا می کنند، بیرون سلولم.
25 دقیقه وقت دارم.

ادامه مطلب ...

۶

هر باری که فکر میکنی یه جا امنه یا یه جا هست که زبونت اونجا باز میشه بدجور میخوره تو ذوقت ...

اصلا نیمیتونم حرفمو بگم.

واقعا بعضی حرفا از دل آدم بیرون نمیان.

حتی به داداش هم نشد بگم اما اگه اینجا بود فقط اون از چشام میخوند.